پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
مردان بزرگ تاریخ چقدر خواب بودند ؟
نوشته شده در جمعه 6 خرداد 1390
بازدید : 463
نویسنده : پرویز طهماسبی

مردان بزرگ تاریخ چقدر خواب بودند ؟

هم ولایتی سلام سایتی  برای همه

این وب رو  را به دوستان خود معرفی کنید .

۶ تا ۸ ساعت میزان خواب استاندارد در طی ۲۴ ساعت برای هر فرد هست . در صورتی که از این مقدار کمتر باشه شما دچار مشکلاتی خواهید شد و سلامتی شما به خطر خواهد افتاد . دانشمندان در ۱۰۰ سال پیش هم بر این باور بودن که میزان خواب استاندارد برای هر فردی ۶-۸ ساعت خواب است تا توان جسمی خود را از دست ندهند  این بار ایران ویج سعی کرده یک مقاله جالب برای شما آماده کنه مطمئن هستم برای شما نیز جالب خواهد بود اما این طور که معلوم هست مردان بزرگی که در این ایمیل ایران ویج میخوایم نام ببریم اعتقادی به این موضوع نداشتن .

لئوناردو داوینچی طول عمر ۶۷ سال

 

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌


:: موضوعات مرتبط: دانستنیها , اجتماعی , سخن بزرگان , ,
:: برچسب‌ها: مردان بزرگ تاریخ چقدر خواب بودند ؟ ,



بازدید : 384
نویسنده : پرویز طهماسبی
رهبر معظم انقلاب اسلامی: با حرکت امیدوارانه و قدمهای محکم هیچ قدرتی نمی‌تواند راه انقلاب را سد کند
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به راه دشوار همراه با مزاحمتها، معارضه ها و برخوردهای گوناگون در طول 32 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکید کردند: با «حرکت امیدوارانه و برداشتن قدمهای محکم» هیچ قدرتی در دنیا نمی تواند راه این انقلاب را سد کند.

 


:: موضوعات مرتبط: اجتماعی , دانستنیهای درباره رهبر , ,
:: برچسب‌ها: رهبر معظم انقلاب اسلامی: با حرکت امیدوارانه , قدمهای , محکم , هیچ قدرتی نمی‌تواند , راه انقلاب , را سد , کند ,



داستانهای کوتاه » مورچه
نوشته شده در چهار شنبه 6 خرداد 1390
بازدید : 675
نویسنده : پرویز طهماسبی

داستانهای کوتاه » مورچه

روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد .سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود ، مورچه به داخل دهان او وارد شد ، و قورباغه به درون آب رفت.

 

سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد ، ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود ، آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت .

 

سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید...


:: موضوعات مرتبط: داستانهای کوتاه , ,
:: برچسب‌ها: داستانهای کوتاه » مورچه ,



سوتی باراک اوباما در انگلیس
نوشته شده در پنج شنبه 6 خرداد 1390
بازدید : 530
نویسنده : پرویز طهماسبی

سوتی باراک اوباما در انگلیس

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

باراک اوباما در انگلیس گاف داد و موضوع رسانه‌ای شد!


:: موضوعات مرتبط: اجتماعی , عکسهای جالب و دیدنی , مطالب طنز و خنده دار , ,
:: برچسب‌ها: سوتی باراک اوباما در انگلیس ,



جوان ایرانی رکورد گینس را شکست + تصاویر
نوشته شده در پنج شنبه 6 خرداد 1390
بازدید : 443
نویسنده : پرویز طهماسبی

جوان ایرانی رکورد گینس را شکست + تصاویر


 

 

جوان ایرانی رکورد گینس را شکست + تصاویر

 

مهدی عاشوری در اسفند ماه 89 توانست در مدت زمان 2 ساعت و 15 دقیقه در غار یخی رکورد مرد چینی در این زمینه را بشکند.

 

برنا: مهدی عاشوری، جوان 27 ساله اهل شهسوار مازندران، چندین سال فعالیت ورزشی داشته؛ دو سال تکواندو، 8 سال کشتی محلی و پانزده سال دو و میدانی؛ در مسابقات دو و میدانی استان تهران در سال 1382 مقام اول را کسب نموده و در سال 1385 در مسابقات المپیک دو چهارصد متر شرکت نموده و در سال 2001 در مسابقات بین المللی ادمانتون مقام دوم رشته سرعت را کسب نموده است.


:: موضوعات مرتبط: دانستنیها , اجتماعی , عکسهای جالب و دیدنی , ,
:: برچسب‌ها: جوان ایرانی رکورد گینس را شکست + تصاویر ,



لامپ های جالب و دیدنی !
نوشته شده در پنج شنبه 6 خرداد 1390
بازدید : 543
نویسنده : پرویز طهماسبی



تصاویر نـــــاب و حیرت انگیز !
نوشته شده در جمعه 6 خرداد 1390
بازدید : 446
نویسنده : پرویز طهماسبی


تصاویر نـــــاب و حیرت انگیز !

این سایت را به دوستان خود نیز معرفی نمائید .

آقداش آنل

این برای تمام سلیقه ها


:: موضوعات مرتبط: تصاویر جالب و دیدنی , ,
:: برچسب‌ها: تصاویر نـــــاب و حیرت انگیز ! , عکسهای جالب و دیدنی ,



داستان کوتاه » تفسیر های خاخام
نوشته شده در چهار شنبه 5 خرداد 1390
بازدید : 369
نویسنده : پرویز طهماسبی

تفسیر های خاخام

خاخامی در میان مردم محبوبیت زیادی داشت ، همه مسحور گفته هایش می شدند . همه به جز اسحاق که همیشه با تفسیرهای خاخام مخالفت می کرد و اشتباهات او را به یادش می آورد . بقیه از اسحاق به خشم می آمدند ، اما کاری از دستشان بر نمی آمد ...


:: موضوعات مرتبط: داستانهای کوتاه , ,
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه , تفسیر های خاخام , بهشت , انتقاد , ناراحت , خودم , وبلاگ هم ولایتی سلام , سایت هم ولایتی سلام ,



داستان کوتاه » خدا وکودک
نوشته شده در چهار شنبه 5 خرداد 1390
بازدید : 970
نویسنده : پرویز طهماسبی

خدا وکودک

 

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:

 

می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟

 

خداوند پاسخ داد: در میان تعداد بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد

 

اما کودک هنوزاطمینان نداشت که می خواهد برود یا نه،گفت : اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند.

 

خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود


:: موضوعات مرتبط: داستانهای کوتاه , ,
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه , خدا وکودک , فرشته , صحبت , قیمت , زندگی , گوش , انسان , سوال , مواظبت , ,



داستانهای کهن پارسی » غازی خان
نوشته شده در چهار شنبه 5 خرداد 1390
بازدید : 659
نویسنده : پرویز طهماسبی

غازی خان

--------------------------------------------------------------------------------

در زمان قدیم یک شکارچی بود که هر روز به شکار می رفت و دست خالی بر میگشت . یکی از روزها این مرد شکارچی غازی شکار کرد و به خانه آورد و به زنش گفت : از تو می خوام که این غاز را درست و تر و تمیز بپزی تا دو نفری بدون اینکه کسی بفهمد آنرا بخوریم . خودت میدانی چقدر برای شکار این غاز زحمت کشیده ام . مبادا کسی از قضیه سردربیاورد . زن شکارچی هم که خیلی خوشحال شده بود قبول کرد وغاز را توی کماجدان گذاشت و رفت به مطبخ که آنرا بپزد . از قضا نزدیکیهای غروب بود که در خانه شان زده شد . وقتی زن شکارچی در را باز کرد دید ای داد و بیداد مهمان است که حتما شب را مزاحمشان میشود . مهمان آمد داخل و نشست . وقت شام خوردن که شد شکارچی به زنش گفت :« مبادا غاز را برای مهمان بیاوری برو دو تا پیاز و کمی پنیر بردار و بیار تا بخورد ، ماهم خودمان را میزنیم به سیری و چند لقمه ای زورکی میخوریم تا اشتهایمان کور نشود وبتوانیم نصف شب که مهمان خوابش برد غاز رابخوریم .


:: موضوعات مرتبط: داستانهای کهن پارسی , ,
:: برچسب‌ها: داستانهای کهن پارسی , غازی خان ,